
گزارش/ زهره نعلبندی
حاشیهنشینی به سکونتگاههای غیررسمی یا نامناسب در اطراف یا درون شهرها اطلاق میشود که بدون خدمات اولیه، امنیت سکونتی و زیرساختهای مناسب هستند و ساکنان این مناطق بیشتر گروههای کمدرآمد و مهاجرانی هستند که توانایی تامین مسکن مناسب در بافت اصلی شهر را ندارند.
امروزه حاشیه نشینی به یکی از مسائل مهم مدیریتی بدل شده است و این مقوله بر مسائل مختلف اعم از فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و… تاثیرگذار است و آثار زیانبار جبران ناپذیری برجای میگذارد.
کشور ایران نیز از این معضل در امان نبوده و متاسفانه در بسیاری از شهرهای آن بویژه در اطراف پایتخت پدیده حاشیه نشینی رواج یافته است.
حاشیه نشینی به دلیل مشکلات و مسائل فراوان، از معضلات مهم جوامع بشری محسوب میشود و این پدیده ناشی از رشد سریع شهرنشینی، مهاجرتهای بیرویه روستاییان به شهرها، و توزیع نامناسب منابع و خدمات است .
برخی کارشناسان معتقدند که توسعه فرصتهای شغلی در روستاها و شهرهای کوچک، جلوگیری از مهاجرت بیرویه، ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی، ارائه خدمات شهری به مناطق حاشیه نشین، توسعه مسکن ارزان قیمت، ارائه تسهیلات و حمایتهای دولتی برای گروههای کم درآمد، بازنگری در برنامهریزی شهری، ایجاد عدالت در توزیع منابع و خدمات شهری، آموزش و ارتقای توانمندی ساکنان حاشیه نشین، توانمند سازی اجتماعی و اقتصادی از جمله راهکارهای کاهش حاشیه نشینی هستند.
از این رو برای مقابله با پدیده حاشیه نشینی باید از ریشه و مبدا آغاز کرد، زیرا حل این مسئله نیازمند برنامه ریزیهای درازمدت از سوی دولتها است تا بتوان مهاجرت به شهرهای بزرگ را کاهش داد و این پدیده را در کشور کمرنگ نمود.
حل مسئله حاشیه نشینی نیاز به برنامه ریزی کلان در سطح ملی دارد، به این معنا که باید عواملی که زمینه مهاجرت افراد به کلانشهرها را فراهم میکند، شناسایی و رفع شوند.
اگر در زمینه اشتغال و حمایت از مناطق روستایی و ایجاد امکانات در این مناطق برنامههای موثری اجرا نشود، طبیعی است که میل به مهاجرت به شهرهای بزرگ و کلانشهرها افزایش پیدا میکند و این مهاجرتها در نهایت منجر به بروز پدیده حاشیه نشینی میشود که آثار اجتماعی و شهری مخربی به همراه خواهد آورد.
حاشیه نشینی نه تنها یک مسئله شهری، بلکه چالشی ملی است که نیازمند برنامه ریزی جامع، همکاری نهادهای دولتی و مردمی و رویکردی چندبخشی است که با تمرکز بر توسعه پایدار، توزیع عادلانه امکانات و ارتقای سطح زندگی گروههای آسیبپذیر صورت گیرد.
بنابراین میتوان از گسترش این پدیده جلوگیری و به بهبود وضعیت مناطق حاشیه نشین کمک کرد.
البته کشف و شناسایی دلایل حاشیه نشینی میتواند در این زمینه کمک شایانی کند مثلا فقر و بیکاری و درآمد پایین، دافعه های مبدا ( مثل بی چیزی، نداشتن زمین در محل سکونت خود ) و مهاجرت برخی از علل عمده حاشیه نشینی هستند اما بدون شک دلایل حاشیه نشینی بیش از این موارد هستند.
یکی از مهمترین این دلایل اختلاف سطح توسعه در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میان شهر و روستا است و تا زمانی که این اختلاف از بین نرود، همچنان مهاجرت از روستا به شهرها و نیز ایجاد مناطقی به نام حاشیه ادامه دارد.
یکی از جامعه شناسان میگوید: زمانی که حاشیه نشین ها دچار درد، رنج و محرومیت زیاد می شوند و فرد احساس میکند که قادر به انجام هیچ کاری نیست این حس ناکامی خود را به شکل داغ ننگ در جامعه بروز میدهد.
وی بیان کرد: آمارها نشان می دهند یکی از الزامات توسعه ایران، بازتوزیع مجدد جمعیت به واسطه ایجاد شرایط مهاجرت معکوس است. به عنوان مثال بر مبنای ظرفیت سنجی های رسمی، استان تهران تاب تحمل 7 میلیون و شهر تهران 3 میلیون نفر جمعیت را دارد. اما اکنون جمعیت ساکن در این استان دو برابر ظرفیت آن است. این در حالی است که سالانه 250 هزار نفر به جمعیت استان تهران افزوده می شود.
این جامعه شناس ادامه داد: این وضعیت تقریبا برای همه کلانشهرها و مراکز صنعتی کشور وجود دارد.
وی افزود: مدل توسعه ایران برای آینده باید بتواند به دو مشکل اساسی موجود پاسخ دهد. اول اینکه این مدل توسعه باید توانایی کاستن از فشار بر منابع طبیعی و به ویژه منابع آبی کشور و افزایش بهره وری آب را داشته باشد. این مهم به ویژه در کلانشهرها، شهرهای بزرگ و مراکز صنعتی بسیار ضروری است. دوم اینکه باید بتواند بازتوزیع جمعیتی مجددی در پهنه کشور با لحاظ مسائل فرهنگی و اجتماعی را شکل داده و تمرکز مشکل ساز موجود در برخی مراکز شهری و صنعتی را تغییر دهد.
وی همچنین بیان داشت: حل این دو مساله جز از طریق بازشناسی استعداد مناطق مختلف، طراحی پروژه های اقتصادی-اجتماعی بر مبنای آمایش سرزمینی دقیق و از همه مهم تر داشتن ارزیابی از ظرفیت فعلی و آینده حوزه های مختلف جغرافیایی ممکن نیست.
یوسفی از کارشناسان حقوقی نیز بیان میدارد: حاشیه نشینی عمدتا در زمینهای حاشیه شهر که فاقد نظارت قانونی بوده، شکل می گیرد و در جوامع مختلف واژههایی مانند کوخ نشینی، حصیرآباد، آلونک نشین نیز به این پدیده اطلاق میشود.
وی معتقد است: مناطق حاشیه نشین از یک سو میتوانند تهدیدها و مسائلی برای نظام شهر ایجاد کنند و از سوی دیگر زندگی حاشیه نشینی میتواند مسائل و مشکلات عدیدهای برای ساکنان این مناطق به دنبال داشته باشد که مهمترین آنها شکلگیری نقاطی مستعد برای ابتلا به ناهنجاریهای اجتماعی، وقوع جرم و جنایت و بحرانهای امنیتی برای شهر است.
وی ادامه داد: ویژگی بارز خانههای ساخته شده در این محلات معمولا غیراصولی و غیر فنی و با متراژ و مساحت کوچک است که با هر حادثهای مانند سیل، زلزله و حتی بارندگی شدید آسیبپذیر هستند.
یوسفی اظهار داشت: بهبود بخشیدن کیفیت زندگی و وضعیت زیرساختها، به رسمیت شناختن حق سکونت، ایجاد اشتغال و کارآفرینی، ساخت یا ساماندهی مراکز آموزشی، خانههای بهداشتی و فضای سبز و تفریحی و جذب و مشارکت در نظام شهری برای ساکنین این محلات نیز جزء برنامههایی است که باید اجرا شود.